آیا حیوانات هم از سـ کس لذت میبرند؟

31 03 2009

همه حیوانات  سـكــ-س میکنند.ولی آیا آنها سـ کس را دوست دارند؟آیا آنها هم مانند انسان از سـ  کـس لذت میبرند؟

مارک بکوف زیست شناس در این باره میگوید:»راجع به پشه ها چیزی نمیدونم ولی حیوانات پستاندار از سـکـ-س لذت میبرند!»

احتمالا لذت بردن از سـکــ.س در میان انسان ها و حیوانات شبیه به هم است چون این احساس در قسمت های  خیلی ابتدایی مغز تجربه میشود.

حیوانات نه تنها از سـ.کـس لذت میبرند بلکه آنها هم دوست دارند هنگام آمیزش به ارگـ اسـ.م برسند. مقایسه احساسات حیوانات با انسان  سخت است ولی دانشمندان  با نگاه کردن به حالات چهره و حرکات بدن و شل شدگی عضلات به این نتیجه رسیده اند که حیوانات هم مثل انسان به نقطه اوج لذت جنـسـ .ـی میرسند.

پس با این حال چرا بسیاری از حیوانات مثلا گرگ ها در اغلب اوقات سال سـ.ـکـس ندارند؟ دلیل این مسئله این نیست که آنها علاقه ای به سـکـ-س ندارند بلکه علتش ویژگی های خاص این حیوانات است.در حیات وحش ســ. کـس باعث آسیب پذیری حیوانات میشود.مثلا گرگ نر هنگام سـکـ_ـس تقریبا به مدت نیم ساعت به گرگ ماده قفل میشود! از این گذشته ,اگر گرگ ها در مدت تابستان با هم ســکـ-س داشته باشند ,توله های کوچک و ظریفشان در سرمای  زمستان به دنیا می آیند و این یعنی یک اشتباه بزرگ  در برنامه ریزی خانواده گرگ !

منبع عکس:PH::  http://www.animalpicturesarchive.com/view.php?tid=3&did=972

البته به نظر میرسد که این فقط انسان ها نیستند که خارج از فصول تولید مثل و در تمام سال سـکـ .ـس دارند. شامپانزه های بونوبو و احتمالا دلفین ها هم از    ســکـ_ـس به عنوان یک وسیله تفریح و سرگرمی در تمام سال استفاده میکنند.

با این حال ما هیچ وقت نمیتوانیم کاملا از احساسات سایر موجودات زنده آگاه شویم چون مثلا نمیتوانیم از یک گربه نر سوال کینم که   سـکــ-ـس دیشب اش چگونه بوده! در خیلی از موارد حتی درک احساسات  انسانها هم مشکل است .

کنت بریج , زیست روان شناس  دانشگاه میشیگان , فعالیت مغزی و حالات چهره حیوانات را با کودکان  انسان مقایسه کرده است. وقتی یک خوراکی خوشمزه به حیوانات و انسان ها داده میشود هر دو حرکات مشابهی مانند مکیدن از خود نشان میدهند. واکنش های مغزی هر دو نیز همانند و مشابه یکدیگر است.با توجه به حرکات چهره کودکان , اگر ما قبول کنیم که وقتی کودکان یک خوراکی شیرین را مزه میکنند از آن لذت میبرند , باید بپذیریم که مثلا در موش ها هم این احساس لذت از چشیدن شیرینی وجود دارد.

bonobo

شامپانزه های بونوبو

چشیدن یک خوراکی شیرین و یا داشتن  سـ.ـکـ-ـس  –  مانند مواد مخدر یا برنده شدن جایزه در بانک یا هر نوع تجربه خوشایند دیگر –  باعث تحریک مدار مشابهی در مغز میشوند. این مدار مغزی که میتوان آن را مدار لذت نامید , هم در انسان ها و هم در سایر حیوانات وجود دارد.

بنا بر آزمایشات انجام شده ,حتی میتوان گفت که علاوه بر مدار مغزی مشابه ,حیوانات و انسان ها احساسات مشابهی هنگام لذت بردن دارند.

تقاوت اصلی مغز ما با مغز حیوانات مربوط به قسمت کورتکس فرونتال یا همان لوب پیشانی مغز است در حالی که پردازش احساسات مربوط به لذت در قسمت پایینی مغز که شامل تالاموس ,هیپوتالاموس ,هیپوکامپ , مخچه و ساقه مغز است اتفاق میافتد.البته تفاوتی که انسان با سایر حیوانات دارد این است که امکان دارد کورتکس مغز احساساتی را که توسط قسمت های پایینی مغز تولید میشود را  تفسیر کند یا آنها را با معانی و مفهوم های دیگری مرتبط کند.به همین دلیل امکان دارد کیفیت ِ  تجربه انسان از سـ.کـس با سایر حیوانات متفاوت باشد , نه بیشتر یا کمتر بودن احساس لذت از ســ  کـس.

به هر حال دلایل بسیار خوبِ تکاملی وجود دارد که نشان دهد حیوانات هم ارگـ اسـ-م دارند و از سـکـ. س لذت میبرند. پس فعلا میتوان فرض کرد که حیوانات هم مثل ما دوستدار سـ کـ-س هستند , مگر اینکه خلافش ثابت شود!

منبع:

livescience

ارسال به: Balatarin Donbaleh 100C Mohandes Del.icio.us Friendfeed Twitthis





ریچارد داوکینز از چارلز داروین میگوید

20 02 2009

ریچارد داوکینز پروفوسور و مدرس سابقِ «فهم عمومی علم» در  دانشگاه آکسفورد و یکی از وفـادار ترین مدافعان نظریه تکامـل ( فـرگشت ) است.او نـویسـنده کتابـهـایی چـون » ژن خودخواه » و » پندار خدا » است.ارزیابی داوکینز از نظریات داروین در 200 امین سالگرد تولد او چیست؟

ریچارد داوکینز: «چارلز داروین واقعا مسئله هستی و حیات رو حل کرد.مسئله حیات همه موجوادات زنده – انسانها ,حیوانات ,گیاهان , قارچها , باکتری ها و … .  در واقع داروین همه آنچه را که ما از حیات میدانیم توضیح داد.»

مصاحبه کننده: «به نظر شما داروین اشتباهی هم داشت؟»

ریچارد داوکینز: «بله او اشتباهاتی هم داشت.داروین در اواسط قرن 19 زندگی میکرد و واضح ست که او اطلاعات خیلی کمتری نسبت به  ما ,داشت.مخصوصا این که او درباره چگونگی وراثت چیزی نمیدانست و در این مورد اشتباه میکرد.در واقع هیچ کس در قرن نوزدهم چیزی از وراثت و ژنتیک نمیدانست و خب داروین هم در این مورد استثنا نبود.اما با این وجود درستی نظریات داروین چشمگیر ست.»

darwindakins

مصاحبه کننده: «ولی اغلب گفته میشود که کشفیات جدید در علم ژنتـیک گفته های دارویـن رو تایید میکنند…»

ریچارد داوکینز: «این تا حـد زیادی درست است و واقعا جالب ست که داروین چقدر از زمان خودش جلوتر بود.»

مصاحبه کننده: «خب این یعنی ژنتیک مدرن اصول نظریات داروین رو تایید میکند ولی داروین در جزئیات اشتباهاتی داشت.درسته؟»

ریچارد داوکینز: «درسته.برای توضیح چگونگی انتخاب طبیعی به ژنتیک نیاز داریم.وراثـت اساس انتخاب طبیعی است.ولی داروین نمیدانست که انتخاب طبیعی تا چه حد به وراثت دیجیتال بستگی داره.وراثت دیجیتال یعنی اینکه شما یا یک ژن را دارید یا آن را ندارید.»[و مثلا نمیتوانید یک ژن را به صورت نصفه  یا مخلوط و حد واسطی از ژنهای والدین تان  داشته باشید.]

«در زمان داروین مردم فکر میکردند که بچه از مخلوط شدن دو ماده با هم ایجاد میشود.جوهره یا همان  نطفه  مرد با  نطفه زن مخلوط میشوند و از مخلوط شدن آنها بچه به وجود می آید[و این بچه مخلوط و حد واسطی از ویژگی ها و صفات پدر و مادرش را دارد.] در حالی که اصلا چنین چیزی نیست.»

«اما با وجود این شرایط  داروین به طور شگفت انگیزی کم دچار خطا شد.با اینکه او وراثت دیجیتال را پیش بینی نکرده  بود ولی بسیار به آن نزدیک شده بود.»

مصاحبه کننده: «به نظر شما نظریات داروین با اعتقاد به خدا سازگار است؟»

ریچارد داکینز: «خیلی از مردم که اینطور فکر میکنند .روحانیون و اسقف ها ی زیادی هم هستند که با تکامل موافقند.در حقیقت چاره ی دیگری ندارند.شواهد تایید کننده ی تکامل بسیار قوی هستند.البته این نظر شخصی من است و روحانیون زیادی هم هستند که با نظریات داروین مخالف اند.»

مصاحبه کننده: «برای همین است که در حال حاضر داروین ,مخصوصا در آمریکا ,خیلی بحث انگیز است؟»

ریچار داکینز: «او در بین کسانی مورد مناقشه و ستیز است که اطلاعاتی ندارند,در حالی که وقتی با  قشر تحصیل کرده صحبت  کنید میفهمید که او درحال حاضر خیلی هم مورد مناقشه نیست.»

«در واقع هیچ بحث و جدلی در رابطه با این حقیقت که میمون ها پسر عموهای ما هستند وجود ندارد.این موضوع حتی در بین کسانی که آشنایی مختصری با مباحث علمی دارند,کاملا جا افتاده است.»

مصاحبه کننده: «آیا داورین یک فرد بی ایمان  بود؟»

ریچارد داوکینز: «بله.داروین به تدریج ایمانش را از دست داد. وقتی داروین جوان بود قرار بود به کلیسا برود[و کشیش شود]. آموزشهایی که او در کمبریج میدید برای این بود که در نهایت یک روحانی آنگلیکان شود ولی او نه تنها کشیش نشد بلکه ایمان او رفته رفته کمتر میشد.قسمتی از این به خاطر حوادث تلخی بود که در زندگی داروین رخ داد مثل از دست دادن فرزند و قسمتی هم مربوط به این بود که علم او را متقاعد کرد که احتیاجی نیست که به یک خالق معتقد باشد.با این حال او هیچ وقت خودش را یک آتئیست نمیدانست.او  یک اگنوسیت یا لاادری بود.»

منبع:

بی بی سی





داروین,جلو تر از زمان خود و هنوز هم پر قدرت

13 02 2009

من  این اصل را انتخاب طبیعی نامیدم : «هر تغییر کوچک  اگر مفید باشد حفظ خواهد شد.»

چارلز داروین

میتوان گفت که نظریه تکامل اساس و پایه ی زیست شناسی مدرن است ولی در زمان مطرح شدن این نظریه توسط داروین در سال 1859 حتی زیست شناسان هم آن را نادیده گرفتند و حتی به شدت با آن مخالفت کردند.انگار باید نزدیک به یک قرن از  میگذشت تا زیشت شناسان نظریات داروین را درک و درستی آنها را تصدیق کنند.

darwin

چارلز داروین

زیست شناسان  ایده تکامل را پذیرفتند ولی تا سالها نقش انتخاب طبیعی  در تکامل را انکار میکرند.انتخاب طبیعی  ساز و کاری است که داروین برای توضیح فرآیند تکامل پیشنهاد داد.انتخاب جنسی هم   که یکی از جنبه های انتخاب طبیعی است تا اواسط قرن بیستم مورد قبول تعداد زیادی از دانشمندان نبود.حتی امروز هم  بین زیست شناسان درباره» انتخاب در سطح جمعیت» بحث و جدل وجود دارد,ایده ای که داروین آن را برای توضیح تکامل در جمعیت مورچه ها و همینطور برای توضیح تکامل اخلاقیات در انسان پیشنهاد داده بود.

چگونه داروین تا این حد از زمانه ی خود جلوتر بود؟چرا زیست شناسان هم عصر داروین از درک نظریات او عاجز بودند و چرا زمان زیادی باید میگذشت تا به اهمیت کارها ی او پی ببرند؟

داروین سرسختی زیاد و البته خردمندانه ای در وفادار ماندن به نتایج عجیب و گیج کننده ی نظریه اش داشت: اینکه تکامل هیچ هدف و غایتی ندارد. آلفرد والاس هم  به طور مستقل از داروین به انتخاب طبیعی معتقد بود ولی بعدها دچار تردید شد و برای چگونگی توضیح ساز و کار ذهن انسان به روح گرایی روی آورد.در حقیقت داروین قدرت ایستادن پای نظریه اش را داشت در حالی که والاس فاقد این قدرت بود.

darwin-day2

تمبرهایی که به مناسبت دویست امین سالگرد تولد چارلز داروین چاپ شده اند.

تفکر داروین درباره تکامل نه تنها عمیق بلکه بسیار گسترده هم بود.او به بررسی فسیل ها علاقه داشت همچنین به حیوانات  ,گیاهان ,چگونگی تولید مثل و پراکندگی جغرافیایی و حتی آناتومی آنها.این نگاه گسترده به او این امکان را میداد که چیزهایی را ببیند و دریابد  که بقیه از درک آنها ناتوان بودند.او به درستی ِ ایدهای اصلی اش یعنی تغییر و تکامل گونه ها و انتخاب طبیعی اطمینان داشت و باید راهی پیدا میکرد که ارتباط و ساز و کار بین این دو را نشان دهد.

از منظر ما که در  سال 2009 میلادی هستیم – 150 سال پس انتشار کتاب «خاستگاه گونه ها» -باید گفت که  اساس  ایده ها و نظریات داروین درست و صحیح است .

دانش و بینش داروین نسبت به  زیست شناسی  بسیار زیاد بود,بسیار زیاد از هم عصرانش و حتی بشتر دانشمندان پیرو اش که  سالها بعد از او به  نظریاتش علاقه مند شدند.با این که داروین در زمان خودش  اطلاعات و مدارک بسیار کمتری نسبت به امروز برای اثبات انتخاب طبیعی  داشت ولی توانست به خوبی ساز و کار آن را درک کند و مهمتر  این که او این توانایی را داشت که احساسات خود را کنترل کند و نگذاشت اعتقاداتی مثل هدفدار بودن یا هوشمند بودن تکامل – که در هر انسانی وجود دارد- او از ارائه  نظریه جنجالی اش باز دارد.

پ.ن : برای آشنایی با تکامل(فرگشت) و نظریه انتخاب طبیعی به فرگشت (تکامل) و درخت زندگی و برنامه های آشنایی با فرگشت (تکامل) به مناسبت روز داروین مراجعه کنید.این وبسایت هم که «روز داروین» نام دارد به  مناسب دوست امین سالگرد تولد داروین راه اندازی شده است.

برای پی بردن به میزان نفوذ نظریه داروین در 150 امین سالگرد انتشار ش هم به مطلب «کلیسا همایش تجلیل از داروین برگزار می‌کند» مراجعه کنید.مقایسه لعن و نفرین «دیروز» کلیسا  و تجلیل » امروز» آن هم جالب توجه است: «وقتی نمی‌توانی با چیزی بجنگی، آن را به نفع خود مصادره کن!» 🙂

منابع:

نیویورک تایمز

بی بی سی





زنده باد آزادی ,زنده باد آزادی…زنده باد بالاترین

4 02 2009

آزادی رایگان به دست نمی آید…برای آزادی و برای زنده ماندن آزادی باید جنگید.





حمام آب داغ برای میمون های برفی

24 01 2009

بیشتر میمون هایی که ما تا به حال دیده ایم دوست دارند که در جنگل از درختها بالا بروند و از  شاخه ای به شاخه دیگر بپرند ولی اگر به تصاویر پایین نگاه کنید میفهمید که میمون های برفی ِ ژاپنی از هیچ چیز به اندازه حمام آب گرم لذت نمیبرند!

این عکس ها  میمون هایی را نشان میدهد که  به برفی مشهورند و در منطقه ای به نام یامانوچی (Yamanouchi) در ژاپن زندگی میکنند.میمون های برفی در منطقه ای زندگی میکنند که بسیار سرد تر از محل زندگی ِ پسرعموهایشان در جنگل های استوایی است.این میمون ها برای گرم کردن خودشان از روش جالبی استفاده میکنند:حمام در چشمه های آب گرم !

بوزینه های ژاپنی که به میمون های برفی هم مشهورند یک گونه ی بومی ژاپن هستند که  محل زندگی شان شمالی ترین و تبعا سردترین منطقه ایست که پریمات های غیر از انسان در آن زندگی میکنند.پریمات ها راسته ای از جانوران شامل لمورها , میمون ها , میمون های انسان نما مثل شامپانزه , و انسان ها هستند.نکته جالب در مورد این میمون ها این که خیلی هم با هوش هستند و همراه با انسان ها و راکون ها تنها حیواناتی هستند که بلدند غذایشان را قبل از خوردن بشویند!

میمیون برفی1

میمون ها در حال لذت بردن از حمام آب داغ !

monkey2

حالت چهره این دو میمون بسیار شبیه به حالات چهره ی انسان ها است.

میمون برفی3

میمون ها در گرمای چشمه استراحت میکنند, در حالی که اطرافشان پوشیده از برف است .

منابع :

dailymail

ویکی پدیا

ارسال به: Balatarin Donbaleh 100C Mohandes Del.icio.us Friendfeed Twitthis